جدول جو
جدول جو

معنی علی ریحانی - جستجوی لغت در جدول جو

علی ریحانی
(عَ یِ رَ)
ابن عبیدۀ ریحانی بغدادی. مکنی به ابوالحسن. ادیب و نویسنده و شاعر و لغوی بود. وی از خواص مأمون بود و درتألیفاتش روش حکمت را می پیمود. او متهم به زندقه نیز بود و در سال 219 هجری قمری درگذشت. در معجم الادباء آثار ذیل از او ذکر شده است: 1- الاجواد. 2- اخلاق هارون. 3- ادب جوانشیر. 4- الاسنان. 5- امتحان الدهر. 6-الانواع. 7- انیس الملک. 8- الاوصاف. 9- الایقاع. 10-تدرج. 11- التنبیه. 12- الجدّ. 13- الجمل. 14- الخطب. 15- خطب المنابر. 16- رائدالرد. 17- روشنائدل. 18- الزمام. 19- سباریها. 20- سفرالجنه. 21- السمع و البصر. 22- شرح الهوی. 23- شمل الالفه. 24- الصبر. 25- صفه الدنیا. 26- صفه العلماء. 27- صفه الفرس. 28-صفه الموت. 29- الطارس (در الفهرست: الطاوس). 30- الطارف. 31- العقل و الجمال. 32- فضائل اسحاق. 33- المتحلی. 34- المجالسات. 35- المخاطب. 36- مدح الندیم. 37- المسجّی ̍. 38- المشاکل. 39- المصون. 40- المعاقبات. 41- المنادمات. 42- الموشح. 43- المؤمل و المهیب. 44- مهرزاد خشیش. 45- الناجم. 46- الناشی ٔ. 47-النکاح. 48- النمله و البعوضه. 49- ورود و ودود الملکتین. 50- الوشیج. 51- الهاشمی. 52- الیأس و الرجاء. (از معجم المؤلفین) (معجم الادباء ج 14 ص 51). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الوافی صفدی ج 12 ص 112. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 119. تاریخ بغداد خطیب بغدادی ج 12 ص 18. معجم الادباء یاقوت. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 242. النجوم الزاهرۀ ابن تغری بردی ج 2 ص 231. ایضاح المکنون بغدادی ج 1 ص 379 و ج 2 ص 262 و سایر صفحات کشف الظنون حاجی خلیفه ص 1468. روضات الجنات خوانساری ص 472. هدیه العارفین ج 1 ص 668
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

(عَ یِ رُ)
ابن محمد بن سلامۀ روحانی مقری رحبی، مکنّی به ابوالحسن. وی از قرائت و شناختن وجوه آن توانایی داشت و مدتی مصاحب صوفیان گشت و در طلب حدیث به بلاد مختلف سفر کرد سپس در مصر مسکن گزید و در همانجا درگذشت. نسبت او به ’روحا’ از قرای ’رحبه’ است. (از معجم البلدان یاقوت: ’روحا’)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
از مورخان دربار شاه عباس کبیر صفوی. او راست: ’تاریخ طبرستان و مازندران’ که در سال 1044 هجری قمری شروع به تألیف آن کرد. (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 106)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ ری)
ابن محمود ریماوی. شاعر بود و در سال 1277 هجری قمری در قدس متولد شد و در ازهر تحصیل کرد سپس بسمت مدرس فقه و عربی در مدرسه معارف قدس منصوب گشت. و آنگاه روزنامۀ ’النجاح’ را مدت دو سال منتشر کرد. (از معجم المؤلفین از الاعلام زرکلی ج 5 ص 172)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
خواجه علی رویانی، وی از مورخان طبرستان بود و خواندمیر در تاریخ حبیب السیر از او نقل می کند. رجوع به حبیب السیر چ خیام ج 2 ص 406 شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن ابی محمد بن ابی سعد بن عبدالله واسطی، مشهور به دیوانی و مکنّی به ابوالحسن، قاری و شاعر بود. در سال 663 هجری قمری متولد شد. و بسال 743 هجری قمری در واسط درگذشت. او راست: 1- ارجوزۀ نظم اللوامع فی الشواذ. 2- روضهالتقریر فی الخلف بین الارشاد و التیسیر که نظم الارشاد قلانسی است. (از معجم المؤلفین بنقل از طبقات القراء ابن جزری ج 1 ص 580. الدررالکامنۀ ابن حجر ج 3 ص 104. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 718. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 594 و 925)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَیْ)
ابن یحیی خیوانی صنعانی. وی نابینا بود و در سال 1060 یا 1071 هجری قمری در صنعاء درگذشت. (از معجم المؤلفین بنقل از خلاصهالاثر محیی ج 3 ص 197. ملحق البدرالطالع زباره ص 184)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ خَ)
ابن حسین خیقانی حلی نجفی. لقب او در ’مصنفی علم الرجال’ به صورت ’خاقانی’ ضبط شده است. وی فقیه و اصولی بود که در بیست وششم یا بیست وهفتم رجب سال 1334 هجری قمری در نجف اشرف درگذشت. و از جمله اساتید او شیخ انصاری و میرزای شیرازی و شیخ راضی و شیخ محمدحسین کاظمی و شیخ زین العابدین مازندرانی و شیخ علی بن میرزا خلیل طهرانی بوده اند. ’خیقانی’ منسوب است به ’خیقان’ که محلی است در سواد عراق. او راست: 1- تعلیق بر فوائد آقا بهبهانی، درعلم رجال. 2- رساله ای در تمام ابواب اصول. 3- رساله ای در مهمات فقه و قواعد آن. 4- شرح اللمعه الدمشقیه. (از مصنفی علم الرجال آقابزرگ طهرانی ص 316) (از معجم المؤلفین بنقل از اعیان الشیعۀ عاملی ج 41 ص 133)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ شَ)
ابن محمد بن محمد بن عبدالکریم بن عبدالواحد شیبانی موصلی. مشهور به ابن اثیر جزری و ملقب به عزالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به ابن اثیر و علی (ابن محمدبن...) شود
ابن یوسف بن ابراهیم بن عبدالواحد بن موسی بن احمد بن محمد بن اسحاق شیبانی قفطی. مشهور به قاضی اکرم و مکنی به ابوالحسن و ملقب به جمال الدین. رجوع به علی قفطی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ لِحْ)
ابن مبارک لحیانی. مکنی به ابوالحسن و مشهور به ابن حازم. وی نزد کسائی تحصیل کرد، و ابوعبید قاسم بن سلام نزد او تلمذ کرد. وی پیش از سال 189 هجری قمری میزیست. او راست: کتاب النوادر. (از معجم المؤلفین ج 7 ص 56 و 74). صاحب معجم المؤلفین به مآخذ ذیل نیز اشاره کرده است: الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 48. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 106. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 345. هدیه العارفین بغدادی ج 1 ص 668. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 255. المختصر من تاریخ اللغویین و النحویین ص 39. الوافی صفدی ج 12 ص 140. و نیز رجوع به لحیانی در همین لغت نامه شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ گی)
ابن یحیی بن احمد بن علی بن احمد بن قاسم گیلانی قادری حموی. صوفی و ادیب و شاعر بود. وی در سال 1040 هجری قمری در حماه متولد شد و در آنجا مشیخه سجادۀ قادریه را عهده دار شد و درهمین شهر در سوم ذی قعده سال 1113 هجری قمری درگذشت. او راست: 1- بلوغ البغیه فی شرح منظومه الحلیه. 2- دیوان شعر. 3- الرحله المکیه. (از معجم المؤلفین)
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ)
ابن موسی بن علی بن موسی بن محمد بن خلف انصاری سالمی اندلسی جیانی، مشهور به ابن ارفع رأس و مکنّی به ابوالحسن. رجوع به علی انصاری شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ رُمْ ما)
ابن عیسی بن علی بن عبدالله رمانی اخشیدی وراق، مکنّی به ابوالحسن. وی ادیب و نحوی و لغوی و متکلم و فقیه و اصولی و مفسر و منجم و منطقی بود. اصل او از سرمن رأی (سامراه) است و در سال 296 هجری قمری در بغداد متولد شد، معجم الادباء و مفتاح السعاده سال تولد او را 276 هجری قمری ذکر کرده اند، وی نزد ابن السراج و ابن درید و زجاج تحصیل کرد. و دریازدهم جمادی الاولای سال 384 هجری قمری در بغداد درگذشت. او راست: 1- الاشتقاق. 2- الجامعالکبیر فی التفسیر. 3- شرح الصفات. 4- المبتدا در نحو. 5- معانی الحروف. (از معجم المؤلفین). صاحب معجم المؤلفین به مآخذذیل نیز اشاره کرده است: عیون التواریخ شاکر ج 12 ص 233. الوافی صفدی ج 12 ص 133. فهرس المؤلفین بالظاهریه. طبقات النحاه و اللغویین ابن شهبه ص 436. الفهرست ابن الندیم ج 1 ص 63. معجم الادباء یاقوت ج 14 ص 73. المنتظم ابن جوزی ج 7 ص 176. تذکرهالحفاظ ذهبی ج 3 ص 182. نزههالالبای انباری ص 389. میزان الاعتدال ذهبی ج 2 ص 235. النجوم الزاهرۀ ابن تعزی بردی ج 4 ص 168. انباءالرواه قفطی ج 2 ص 294. البدایۀ ابن کثیر ج 10 ص 314. الکامل ابن اثیر ج 9 ص 36. طبقات المفسرین سیوطی ص 24. لسان المیزان ابن حجر ج 4 ص 248. شذرات الذهب ابن عماد ج 3 ص 109. بغیهالوعاه سیوطی ص 344. مرآهالجنان یافعی ج 2 ص 420. المختصرفی اخبارالبشر ابوالفداء ج 2 ص 136. مختصر دول الاسلام ج 1 ص 182. مفتاح السعادۀ طاش کبری ج 1 ص 142. هدیهالعارفین بغدادی ج 1 ص 683. کشف الظنون حاجی خلیفه ص 111 و سایرصفحات. روضات الجنات خوانساری ص 480. ایضاح المکنون بغدادی ج 2 ص 268 و سایر صفحات. مقدمه توجیه اعراب ابیات ملغزه الاعراب، از سعید افغانی. فهرس المخطوطات المصورۀ سید ج 1 ص 49. و نیز رجوع به ابوالحسن رمانی شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِیَ)
ابن ابی بکر بن خلیفۀ همدانی حسینی یمانی شافعی. مشهور به ابن ازرق و ملقب به موفق الدین و نورالدین و مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ازرق شود
لغت نامه دهخدا
(عَ یِ یَ)
ابن اسماعیل بن اسحاق بن سالم بن اسماعیل بن عبدالله بن موسی بن بلال بن عامر بن ابی موسی عبدالله بن قیس اشعری یمانی بصری. مکنی به ابوالحسن. پیشوای اشعریان. رجوع به ابوالحسن اشعری شود
ابن ابی بکر بن علی بن محمد بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان بن عبدالله یمانی زبیدی شافعی. مشهور به ناشری و ملقب به موفق الدین. رجوع به علی ناشری شود
ابن محمد بن اسماعیل بن ابی بکر بن عبدالله بن عمر بن عبدالرحمان ناشری زبیدی یمانی شافعی. مکنی به ابوالحسن. رجوع به علی ناشری شود
لغت نامه دهخدا